حیدر(ع) شدی که حضرت حق را رضا کنی
جان را برای یاری قرآن فدا کنی
سوگند می خورم که تو سوگند خورده ای
تا پای جان به قول و قرارت وفا کنی
عین الله و یدالله و قرآن ناطقی
کی می شود تو را ز خدایت جدا کنی؟
یک عمر در طریق هدایت قدم زدی
تا یاری برادر خود مصطفی(ص) کنی
ای قبله گاه اهل یقین یا امیر عشق
حیدر(ع) شدی که یاری دین خدا کنی
تو آمدی که با سخن آسمانیت
ما را به عشق حضرت حق مبتلا کنی
تو آمدی که یاور قران و دین شوی
از مصطفی(ص) و فاطمه(س) دفع بلا کنی
تو آمدی که موقع وعظ و خطابه ات
تفسیر وحی و شرح اذان و دعا کنی
چون کیمیای دست تو اعجاز می کند
تو آمدی که مس جهان را طلا کنی
ارزش نداشت عالم هستی بدون تو
تو آمدی که هر دو جهان پر بها کنی
جنات عدن هم بدون شما بود بی صفا
عازم شدی که خلد برین با صفا کنی
کوه نفاق و شرک علم کرده بود قد
تو آمدی که نقشه ی او بر ملا کنی
احمد(ع) بنای کشور اسلام را نهاد
باید بنای کشور دین را بنا کنی
بوده همیشه شامل تو لطف کردگار
با خون خویش دین خودت را ادا کنی
فرق سرت شکافت شب قدر یا علی(ع)
تا خویش را برای خدا مرتضی(ع) کنی